حالت سیاه
05-05-2024
Logo
زندگی مسلمان - مدارج السالكين2 – بخش : 19 – مال فریبنده است
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

مقدمه :

سپاس خداوند جهانیان را. خداوندا درود و سلام بفرست بر پیامبرمان محمد صلی الله علیه وآله وسلم. علیکم السلام و رحمه الله. درود خداوند بر شما شنوندگان عزیز هر کجا که هستید. خوش آمد می گوییم به شما. استاد عزیز خسته نباشید.
دكتر راتب:
 خداوند به شما برکت و والایی بخشد.
گوینده:
 خداوند شما راحفظ کند دکتر. همچنان با مجموعه ی مدارج السالکین در خدمت شما هستیم و به بخش نوزدهم آن رسیدیم: «مال فریبنده است»، و این عنوان برنامه ی امروز ما با استاد عزیز است و این حلقه با این سخن خداوند در سوره کهف آغاز می شود که: أعوذ بالله من الشیطان الرجیم:

﴿ الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَاباً وَخَيْرٌ أَمَلاً ﴾

﴿ مال و پسران زيور زندگى دنيايند و نيكيهاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر اميد [نيز] بهتر است ﴾

[ كهف: 46] ]

استاد عزیز، انسان با فطرت مال دوستی زاده شده است. آیا می توانیم از این فطرت آغاز کنیم؟

فطرت مال دوستی :

دكتر راتب:
سپاس خداوند جهانیان را و درود و سلام بر سیدنا محمد راستین وعده ی امانت دار. پروردگارا، ما را علمی نیست جز آن چه به ما آموختی، به راستی که دانا و باحکمتی، بار الها، آن چه به سود ماست، به ما بیاموز و از آن چه به ما آموختی، به ما منفعت برسان و بر علم ما بیفزای، حق را به ما حق بنما و توفیق پیروی از آن را نصیبمان گردان و باطل را به ما باطل بنما و توفیق اجتناب از آن را به ما ارزانی کن و ما را از کسانی بگردان که سخن را می‌شنوند و از بهترینش پیروی می‌کنند.
پیش از هر چیز: از آنجا که انسان موجود مختار است همه چیز پیرامون وی بی طرفانه است؛ یا قدرتی است که او را به خدا نزدیک می کند یا مایه ی دوری اش از خداوند است. تا زمانی که انسان مختار است شهوت ها بی طرفانه است و خداوند شهوت ها را در انسان قرار داده است. چرا؟!! عشق به مال شهوت است. با این شهوت ها به بالاترین یا پایین ترین مقام می رسد و این بی طرفانه است.
 مانند این که یک نیم دایره رسم کنیم که نمود رتبه ها است. صد و هشتاد درجه است. خداوند در حد صد و ده درجه از این شهوات  به انسان مومن اجازه داده است تا کار کند و درآمد کسب کند و خانه بخرد و غذا و نوشیدنی بخرد. به فرزندانش بیاموزد و برای شادمانی آنان گردش برود و یک خودرو بگیرد و امثال این ها...
تا زمانی که این مال در راه های مشروع خرج شود این یک قدرت برای مومن است. اما این مال بی طرفانه است و شاید در راه گناهان و نافرمانی ها و اختلاف میان مردم خرج شود. این اموال فراوان در دست دشمنان مسلمانان برای تضعیف، فقیر کردن، خوار کردن و کشتن آنان به کار می رود. این مال یک نیروی بی طرفانه است که گاهی او را به بالاترین مقام ها می برد و یا او را به پایین ترین جایگاه ها فرو می کشاند. پس مهم این است که راه انتخاب چه باشد.
گوینده:
ومال یکی از این شهوت ها است.

ثروت، قدرت است :

دكتر راتب :
 ثروت، قدرت است:

(( المؤمن القويُّ خيْر وأحبُّ إلى الله من المؤمن الضعيف))

(( مومن قوی از مومن ناتوان نزد خداوند بهتر و دوست داشتنی تر است ))

[ [مسلم از ابوهريره] ]

با مال یک خانواده سامان می یابد و جوانی ازدواج می کند و یتیمانی پرورش می یابند و بیمارستانی بهره برداری می شود. راه های رسیدن به خدا به تعداد انسان های روی زمین است. راه های رسیدن به خدا بی شمار است. بهای آن پول است. ثروت، قدرت بسیار زیادی است. اگر راه قدرت که از راه ثروت است بر اساس روش الهی پیموده شود باید قوی باشید. زیرا گزینه های انسان قوی در کار نیک بی شمار است و علت وجود انسان در دنیا کار نیک است و کار نیک بر مال استوار است.
گوینده:
اگر راه حلال پیموده شود چه زمانی بر انسان فرض است که به قدرت توجه کند؟
دکتر راتب:
اگر این مال در راه اطاعت از خداوند خرج شود بزرگترین قدرت در اطاعت از خداوند است
گوینده:
در نتیجه اینجا انسان باید کسب درآمد کند نه این که از ثروت گریزان باشد؟
دکتر راتب:
اگر این راه پیموده شود باید قدرتمند باشید؛ زیرا گزینه های انسان قوی در کار نیک بی شمار است.
گوینده:
منظور از پیمودن راه دکتر، حرکت بر اساس شریعت خداوند است؟
دکتر راتب:
 براساس برنامه ی الهی.
گوینده:
 اگر انسان بتواند به روش حلال ثروت کسب کند باید این ثروت را بدست آورد زیرا حق انتخاب وی به عنوان یک ثروتمند برای یاری امت از حق انتخاب های فقیر بیشتر است. 

وظیفه ی مومن کسب مال است :

دکتر راتب:
صدها بار گفتم، باری از مغرب به شام می آمدم. خلبان شاگرد من بود. شاگردم بود و مرا با خود به اتاق فرماندهی برد. به سوریه وارد شدیم. با چشمانم طرطوس و صیدا را دیدم. پانصد کیلومتر را به یک نگاه دیدم. از این یک درس شیوا گرفتم که هر گاه انسان مقامش بالاتر رود دامنه ی دیدش گسترده تر می شود.
گوینده: 
خداوند به شما خیر دهد. استاد عزیز چرا خداوند فطرت را در دل ما بر ثروت دوستی قرار داده است؟
دکتر راتب:
اگر ثروت نبود بهشتی نبود. چطور به خدا می رسید؟ با انفاق مال. زیرا انسان ثروت دوست است و شاید یک خانه با شکوه بخرد و شب نشینی های باشکوهی داشته باشد و به جهان سفر کند اما مومن خانواده ای تشکیل می دهد و بیمارستانی می سازد و یک مدرسه دینی باز می کند و یک کار خیر برای خوشبختی فقرا انجام می دهد. همان طور که مال قدرتی برای لذت است، قدرتی برای کار نیک نیز می باشد. ثروت در دست انسان یک دارایی بزرگ است.
گوینده:
 مال دوستی در دل ما ایجاد شده تا تلاش کنیم از این محبت رهایی یابیم دکتر؟
دکتر راتب:
از آنجا که شما انسان مختاری هستید ثروت بی طرفانه است و قدرتی به سوی خداوند یا درکات جهنم است و زن نیز چنین است. تمامی شهوت ها یا شما را به خدا می رساند  یا انسان را به جهنم می کشاند.
گوینده:
بنابراین امتحانی برای تزکیه است که خداوند متعال محبت این شهوت ها از جمله ثروت را در ما نهاده است.

ثروت آزمونی از جانب خداوند برای تهذیب نفس:

دکتر راتب:
حتی از این همه ژرف تر است. مال به شما فرصت های کار نیک می دهد بنابراین ثروتمند با انفاق مال به خدا می رسد و فقیر اگر مالی از یک نیکوکار به او رسد، خدا را شکر می کند. هر دو طرف از مال سود بردند. یکی از راه مشروع بدست آورد و در راه خدا خرج کرد و دومی در جامعه مهربانی و لطف دیده است. هر دو به خدا رسیده اند اما انسان اگر ثروتمند باشد قوی تر است و ما فقر انفاق داریم:
گفت به او: ای ابوبکر چقدر برای خودت باقی گذاشتی؟ گفت: خدا و رسولش.
این جا فقر انفاق و فقر تنگدستی است و نزد ما یک فقر سومی هم وجود دارد به نام فقر تنبلی که ناپسند است.
کشوری را می شناسم که نمی خواهم نامش را ببرم. به قدری برکت دارد که خدا می داند و با این وجود فقیر است و فقر تنبلی بزرگترین فقری است که این دولت در حالت توسعه از آن رنج می برد و فقر مانع تراشی، نیز به همان میزان است. یکی از انواع فقر از نظر اهمیت فقر خوب مانند سیدنا ابوبکر است و یکی فقر ناپسند است مانند فقر تنبلی و یکی دیگر فقری که شخص معذور است مانند فقر وجود مانع.
گوینده:
 استاد عزیز، پذیرفتنی نیست که ثروت از راه حرام بدست آید یا در راه حرام صرف شود، درست است؟

انسان دوبار درباره ی مال سئوال می شود:

دکتر راتب:
درباره ی هر چیزی یک بار سئوال می شوید به جز مال که دوبار درباره ی آن از شما پرسیده می شود، از کجا کسب کردید و در کجا صرف کردید؟
گوینده:
هدف از محاسبه ی ما درباره ی چگونگی کسب مال چیست؟
دکتر راتب:
نمونه ی آن یک تاجر خیانت کار است اما در تقلب بسیار باهوش است و ده برابر قیمت می گیرد.
گوینده:
 دکتر، آیا انسان از هر ریالی که کسب می کند پرسیده می شود؟
دکتر راتب:
 به خدا درباره ی هر ریال آن از او پرسش می شود.
گوینده:
 در طول زندگی؟
دکتر راتب:

﴿ فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴾

﴿ پس سوگند به پروردگارت كه از همه آنان خواهيم پرسيد *از آنچه انجام مى‏ دادند ﴾

[ [حجر:92-ـ93] ]

گوینده:
آیا ترس از این پرسش جزئی درباره ی مال انسان را وادار به فقیر ماندن می کند تا برای کسب ثروت تلاش نکند و حساب او کمتر باشد؟

ترس از حساب ما را وادار به تفکر درباره ی روش های مشروع صرف آن می کند:

دکتر راتب:
خیر، هرگز، ثروتمند باش. ثروتمند قوی تر است.

(( المؤمن القويُّ ))

(( مومن قوی ))

گوینده:
 اما من بسیار خواهم پرسید.
دکتر راتب:
 گفته شده:

(( المؤمن القويُّ خيْر وأحبُّ إلى الله من المؤمن الضعيف ))

(( مومن قوی نزد خداوند از مومن ناتوان بهتر و دوست داشتنی تر است ))

 صرف مال به شکل درست به طور کلی سخت نیست.
گوینده:
 آیا منظورتان است است که ترس انسان از پرسش درباره ی مال است که فرض کرده نباید او را به فقر بکشاند؟
دکتر راتب:
 هرگز، بلکه باید او را به اطاعت و کسب دانش وادارد.
گوینده:
زیبا است، درک درست مسلمان او را وادار می کند از پرسش درباره ی مال به خاطر ترس از فقر، نترسد 

مومن نباید از طلب مال از خداوند، بترسد:

دکتر راتب:
شخصی را می شناسم که سی هزار مسلمان را فرستاده تا به حساب او در کشورهای غرب درس بخوانند. او با این کار آنان را رهبران امت قرار داده است. اشخاصی هستند که چندین بیمارستان ساخته اند و اشخاصی که  یک میلیون چاه در آفریقا حفر کرده اند. به خدا سوگند داستان هایی از نیکوکاران وجود دارد که کارهایی کرده اند که در عشق آنان غرق می شوید.
زنی آفریقایی با فرزندی معلول نزد نیکوکاری بزرگ در یک کشور عربی آمد. پزشک به او گفت: این فرزند بیش از دو یا سه روز دیگر زنده نخواهد بود. این زن از این نیکوکار درخواست بهای شیر برای فرزندش را داشت. پزشک به او گفت: بیش از دو روز زنده نخواهد بود. او دست به دامن نیکوکار شد که چیزی برای خوردن به او دهد. وی یک سال کامل هزینه های او را قبول کرد. هر روز معادل یک بطری نوشابه به او می داد. پس از دوازده سال به آن کشور رفت و ناگهان دید که زنی اصرار دارد او را ببیند. به او گفت: بفرما، همان زنی بود که کمکش کرده بود و پسر دوازده ساله اش را آورده بود. آن شخصی که دو سه روز بعد می خواست بمیرد حافظ کتاب خدا شده بود. این نیکوکار برای خدا سجده کرد. انسان گاهی ارزش این کار نیک را نمی داند. اغلب دانشمندان فقیر بوده اند.
وارد یکی از روستاهای شام به نام ازرع شدم و به یک مدرسه ابتدایی رفتم که در آن کودکانی بودند. به آنان گفتم: بزرگترین دانشمند مسلمان یعنی ابن قیم، سیصد کتاب از خود به جا گذاشته است. او از ازرع و هم سن شما بوده است. شما نمی دانید این کودکی که نزد شماست در آینده چه خواهد بود؟ ما اکنون نیازمند رهبران، نیکوکاران و ناجی امت هستیم.
گوینده:
 خداوند شما را خیر دهد، استاد عزیز.
دکتر راتب:
 گفته شد: با حلال زندگی و نفس خرسند می گردد و با حرام انسان از خوشبختی محروم می شود و این یک اشتقاق مربوط به نامگذاری است.
گوینده:
این سخن بر اساس ثروت مقایسه می شود. زندگی با ثروت حلال زیبا است؟!!

با مال حلال زندگی زیبا است :

دکتر راتب:
 مطمئنا با مال حلال خانه ای می خرد و آن را سامان می دهد و با زنی صالح ازدواج می کند و فرزندانی دوست داشتنی می آورد و زندگی سراسر خوشبختی دارد. 
گوینده:
 و با مال حرام؟!!
دکتر راتب:
 گوینده:
پناه بر خدا، مال حرام باعث محرومیت می گردد. انسان با حرام آینده ای ندارد چه زن باشد و چه مرد باشد.
بسیاری از مردمی که مالشان را با حرام کسب می کنند اکنون این مفهوم را احساس نمی کنند، این یعنی آنان از این مفهوم ناآگاه اند؟ شخصی را می بینید که با ظلم به دیگران و با تجارت نامشروع، ثروت فراوانی کسب کرده است اما او با آن خوشبخت است، دکتر.
دکتر راتب:
این یک لذت است و خوشبختی نیست. لذت به سه چیز ارتباط دارد؛ سلامتی، مال و وقت. و بنا به حکمتی والا می بینید در آغاز زندگی سالم است اما مال ندارد. سلامتی و وقت دارد اما مال ندارد .در میانه ی عمر مال و سلامتی دارد اما وقت ندارد. در بازنشستگی مال دارد و وقت دارد اما سلامتی ندارد. بنا به حکمت والایی این دنیا محل آزمایش است و محل جاودانگی نیست. سبحان الله. پس زندگی عبارت از نموداری رو به صعود است که به شکل مستقیم بالا می رود و سپس رو به پایین است. پس مهم کجا است؟ فکر کنید وقتی به بالای هفتاد سالگی می رسید. اگر انسان زندگی اش را در اطاعت خداوند گذرانده باشد آینده ای روشن دارد. علمای فراوانی وجود دارند که نزدیک به صد سال زیسته اند و در بالاترین درجه ی سلامتی، خوشبختی و جایگاه هستند. در این زندگی مهم آغاز نیست بلکه مهم پایان است.
گوینده:
 خداوند شما را پاداش دهد، دکتر. استاد، شما به معنای بزرگی اشاره کردید که محبت مال با آفرینش انسان به عنوان یک امتحان از سوی خداوند آفریده شده است.

استفاده از ثروت در راستای اطاعت از خدا و رسیدن به بهشت:

دکتر راتب:
به عنوان یک قدرت بی طرفانه برای اطاعت خدا و رسیدن به بهشت، در اختیار نهاده شده است.
گوینده:
آیا انسان پاداش داده می شود؟
دکتر راتب:
 خداوند با آن وی را به بالاترین مقام ها می رساند.
گوینده:
و اگر رسیدن به ثروت بر اساس حرام باشد در این جا راه برای خشم خداوند باز می شود.
دکتر راتب:
 مشکل بسیار بزرگ است و فقط با ثروت نیست. دو پرسش از انسان می شود: چگونه کسب کردی و در چه راهی صرف نمودی؟ 
گوینده:
 استاد عزیز شما نیز مردم را دعوت می کنید که در صورت پیمودن راه بر اساس شریعت الهی برای کسب مال تلاش کنند زیرا انتخاب های شخص قوی بیشتر است.
دکتر راتب:
زیرا قوی در کار نیک انتخاب های بی شماری دارد.
گوینده:
به این تفکر نزد برخی برخورد می کنیم که مسلمان پارسا همان فقیر است که به فقر می گراید. 
دکتر راتب:
اصل پارسایی فقط در دل است و در ظاهر نیست یعنی اموالی دارد اما دلبسته ی خدا است.
گوینده:
برای پارسا بودن فقر شرط نیست؟

فقر شرط پارسایی نیست :

دکتر راتب:
هرگز، ثروت را برای اطاعت خداوند به کار می گیریم. مال در نزد مومنان از دل به دستان منتقل می شود.
گوینده:
استاد، داستان های بسیاری از پارسایی در معاصر و قدیم از افرادی داریم که لباسشان پینه زده بود و نان روزشان را نداشته اند.
دکتر راتب:
آیا این تصویر مومن است؟!!
گوینده:
 دکتر حدیث پیامبر را چنین شنیده ایم:
دکتر راتب:

(( أصلحوا رحالكم، وحسنوا لباسكم، حتى تكونوا كأنكم شامة بين الناس ))

(( لوازم خود را به اصلاح آريد و لباس خود را نيك كنيد و چنان كه در ميان اشخاص مانند خالى نمودار باشيد ))

[ [سيوطی از سهل بن حنظليه] ]

مومن اگر لباس مناسبی داشته باشد نزد مردم پذیرفته شده است:

(( أصلحوا رحالكم، وحسنوا لباسكم، حتى تكونوا كأنكم شامة بين الناس ))

(( لوازم خود را به اصلاح آريد و لباس خود را نيك كنيد و چنان كه در ميان اشخاص مانند خالى نمودار باشيد ))

[ [سيوطی از سهل بن حنظليه] ]

گوینده:
 بنابراین من از سخن شما استاد عزیز برداشت می کنم که انسان باید برای کسب مال تلاش کند و اگر پروردگار او را با فقر آزمود، صبر نماید. 

فقر آزمایشی موقت :

دکتر راتب:
 به طور موقت او را به فقر می آزماید. مومن تلاش می کند. وقتی به راهی رسید که نتوانست با آن ثروتی بدست آورد به فقر راضی می شود. این تقدیر خداوند می باشد.
گوینده:
 استاد این عبارت را به دلیل اهمیت تکرار می کنیم.
دکتر راتب:
تلاش می کند جایگاه مالی اش را ارتقا بخشد تا یک زندگی مطلوب برای خود و خانواده اش بسازد و اگر نتوانست آن گاه راضی به رضای خداوند می شود.
گوینده:
 باید هم به آن خرسند باشد.
دکتر راتب:
می خواهم یک جمله بگویم: شایسته نیست که اشتباه و تنبلی را به تقدیر الهی نسبت دهد.
گوینده:
 این مفهوم کاملا روشن است اما اصل در شریعت این است که انسان برای کسب ثروت بر اساس شریعت الهی تلاش کند و به فقر نگراید و ثروت و پارسایی ربطی به هم ندارند.
دکتر راتب :
 پارسایی یک حالت معنوی و مربوط به آخرت است.
گوینده:
 آیا ممکن است انسان ثروتمند باشد و خودرویی تمام عیار داشته باشد و خانه ای با شکوه در اختیار داشته باشد و پارسا باشد؟

هم و غم پارسا بهشت است و مال را برای کار نیک به کار می برد:

دکتر راتب:
البته ممکن است. پارسا برای بهشت تلاش می کند و مال را به عنوان یک قدرت برای انجام کار نیک در خدمت می گیرد.
گوینده:
 و اگر این ثروت ها را داشت؟
دکتر راتب:
 اشکالی ندارد. برای ثروت محدودیتی نیست و من یک دیدگاه دیگر دارم. هر چه ثروتمندتر باشید برای کار نیک توانمندتر هستید و می توانید با این کار یتیم خانه ها و بیمارستان هایی بسازید و اموال را برای دانشجویانی صرف کنید که می خواهند تحصیلات دکترا را بدست آورند.
گوینده:
 اما در مقابل بسیاری از مردم در این سرزمین سرکشی می کنند و با اموالشان فساد بیشتری انجام می دهند.
دکتر راتب:
 طبیعتا این یک ماده ی بی طرفانه است، مگر کسانی که ثروت فراوان دارند اندک هستند و فقرا بسیار اند.
گوینده:
 با استاد عزیز به سوره ی نور آیه ی 37 می رویم و این سخن خداوند متعال را می خوانیم:

﴿ رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ ﴾

﴿ مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى آنان را از ياد خدا به خود مشغول نمى دارد ﴾

[ [نور:37] ]

 چطور ممکن است تجارت و معامله ما را از یاد خدا باز دارد. 

یاد خداوند بر معامله و تجارت مقدم است :

دکتر راتب:
اگر مومن به خاطر تجارت فرض نمازی یا جلسه ی علمی یا یک فرض دینی را از دست دهد  در اینجا طبیعتا آنان را بازداشته است اما کسی که نماز بخواند و روزه بگیرد تجارت او را از نام و یاد خداوند باز نداشته است.
گوینده:
 آیا تاجر در بازار اگر صدای اذان ظهر را شنید باید مغازه اش را ببندد و برای نماز برود؟
دکتر راتب:
خیر، می تواند در مغازه اش نماز بخواند.
گوینده:
آیا ممکن است مثلا کارگران را به دو گروه تقسیم کنیم و برخی برای نماز بروند تا مغازه بسته نباشد و پس از یک ربع گروه دیگر بروند؟
دکتر راتب:
مومن این کار را می کند. نیم ساعت برای نماز ظهر اختصاص می دهد. هر کاری راه حلی دارد.
گوینده:
اما بستن درب مغازه شرط نیست.
دکتر راتب:
هر چیز راهی دارد و مومن نیز برای هر کاری راهی دارد.
گوینده:
اما اگر این تجارت او را از نماز و جماعت مسلمانان بازداشت این یک نقص است.
دکتر راتب:
من یکی از برادران مخلص خودم را یادآور می شود. او یک کارخانه بزرگ دارد. تصمیم گرفت آن را ببندد، چرا؟ به من گفت: دیگر هرگز سود نخواهد کرد. چند کارگر داری؟ به من گفت: هشتاد وشش کارگر. گفتم: تو مسئول هشتاد وشش خانواده ای و در هر خانواده سه تا چهار نفر زندگی می کنند و تو در هر ماه پانصد نفر را غذا می دهی. این بزرگترین کار نیک است.
هر چه انسان بیشتر کسب دانش کند بیشتر ارزش کار نیک را می داند. اگر یک ریال هم سود نکردی مهم این است که پانصد نفر را در ماه غذا می دهی و مسئول پانصد خانه هستی.
گوینده:
 استاد، دیدگاه روزی مرتبط با پول است، آیا روزی از خدا برای انسان می آید؟ یا اینکه انسان آن را با دستانش کسب می کند؟ انسانی که یک میلیون دارد و کسی که یک هزار دارد. آیا خداوند یک میلیون را بخشیده است یا خودش تلاش کرده و سزاوار آن یک میلیون است؟

درآمد یعنی مازاد مصرف انسان:

دکتر راتب:
یک نکته ظریف و یک نکته ی ظریف تر وجود دارد. روزی به معنای دقیق: چیزی که فقط از آن سود بردید. غذایی که خوردید. لباسی که پوشیدید. مالی که هزینه کردید. از این حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گرفته شده است:

(( وهَلْ لَك يا ابْن آدَمَ مِنْ مَالِكَ إلا ما أكلتَ فأفْنَيتَ، أو لَبِستَ فأبْلَيْتَ، أو تصَدَّقْتَ فأمْضَيْتَ ))

(( ای فرزند آدم آیا از مالت به جز آنچه خوردی و از بین بردی و پوشیدی و کهنه کردی و صدقه دادی و گذشتی، برایت وجود دارد؟ ))

[ [مسلم از عبد الله بن شخير رضي الله عنه] ]

انسانی که هفتصد میلیارد دارد این کار او است. این درآمد است. هیچ سودی از آن نبرده است اما به خاطر آن محاسبه خواهد شود و ریال ریال آن را باید پاسخگو باشد. این پاسخ دقیق است، مازاد مصرف شما درآمد است.
گوینده:
 کسی بمیرد و از مالی سودی نبرد آن مال روزی او نیست و درآمد است.
دکتر، روزی چیست؟ خداوند روزی ها را تقسیم نموده که فلانی ثروتمند باشد و فلانی فقیر یا فلانی تلاش کند؟
دکتر راتب:
یافتن پاسخ قطعی برای این پرسش دشوار است. بخشی از آن تلاش و بخشی اکرام خداوند است. کسی را می بینید که تا می تواند تلاش می کند اما نتوانسته بیش از درآمد محدودش کسب کند و این یعنی یک حکمت والا وجود دارد که اگر روز قیامت آشکار شود در محبت خداوند غرق خواهد شد.
گوینده:
در اینکه روزی اش به همین مقدار بماند.
دکتر راتب:
در محبت خدا غرق خواهد شد. من از تمام شنوندگان می خواهم برای بالا بردن سطح خودشان تلاش کنند. اما اگر تلاش کرد و نتوانست درآمدش را افزایش دهد این بدان معنا است که حالت شما طبیعتا پس از تلاش یک حکمت مطلق برایتان است. اما پیش از تلاش نمی توان گفت که خداوند این روزی را برای من ننوشته است. این بسیار ناپسند است که اشتباهاتمان را به تقدیر منسوب نماییم. مثلا دانش آموز قبول نمی شود، می گوییم: خداوند قبولی را در تقدیرش ننوشته است. این دروغ است. شما درس نخوانده ای. مشکل اینجا است.
گوینده:
 استاد اگر درس بخواند حتما باید قبول شود؟ 

قوانین و اصول ثابت زندگی :

دکتر راتب:
خیر، ما اصول ثابتی داریم. زندگی قوانینی دارد.
گوینده:
استاد، گاهی می بینیم دو مغازه دیوار به دیوار یک کالا را می فروشند اما مغازه اول برکت دارد و مشتریانش فراوان اند و مغازه ی دیگر فروشی ندارد.
دکتر راتب:
یک دلیل باطنی در کسی که مشتریان فراوانی دارد، وجود دارد. شاید تمایل به خدمت به مردم دارد. یا کالاهایش بسیار با کیفیت است یا قیمت هایش منصفانه است یا خوش برخورد است. و کسانی را می بینید که از مردم باجگیری می کنند. 
گوینده:
 استاد شاید باجگیری نکرده باشد و انسان خوبی باشد، نگوییم که خدا به فلانی روزی فراوان داده است و فلانی را در تنگنا قرار داده است؟
دکتر راتب:
نظر من این است که امکان ندارد کاری بدون دلیل قانع کننده برای خداوند باشد. از آن جا که او خداست اگر ببخشد دلیلی دارد و اگر نبخشد دلیلی دارد بنابراین مهم این است که انسان در پی دلیل باشد. خداوند متعال می فرماید:

﴿ وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ ﴾

﴿ و هر [گونه] مصيبتى به شما برسد ﴾

[ [شورى:30] ]

 به طور کلی:

﴿ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ ﴾

﴿ به سبب دستاورد خود شماست ﴾

[ [شورى:30] ]

همیشه.
 گوینده:
آیا امکان ندارد انسان بر اساس برنامه ی الهی پیش برود و خداوند با فقر او را بیازماید؟ 

مومن باید فقط اسباب را به کار بگیرد و خداوند مسئول تحقق این اسباب است :

دکتر راتب:
طبیعتا، بنابراین اندکی پیش از ترک دنیا مشخص می شود که همان حالت بهترین حالت بوده است.
گوینده:
استاد، اگر بخواهیم پاسخ کوتاهی بدهیم: آیا روزی همان بخشش الهی است یا کاری است که دست انسان انجام داده یا اینکه انسان برای کسب تلاش کرده تا به بخشش الهی برسد؟
دکتر راتب:
این یک تلاش برای کسب روزی سپس بخشش الهی است. کسی نیست که روزی اش بدون تلاش بیاید باید تلاش و کوشش کند.
گوینده:
 اجازه بدید به صراحت بگویم من چنین برداشت می کنم که به عنوان یک انسان به من دستور داده شده که با تمام توان به کسب روزی بپردازم.
دکتر راتب:
فقط اسباب را بگیرم و خداوند خود مسئول تحقق این اسباب است. من از برادران شنونده و بیننده خواهشمندم فکر نکنند که سبب، نتیجه را می آفریند. به طور کلی خداوند سبب را پیش از نتیجه در راستای سامان زندگی قرار داده است. اما نتیجه فعل خداوند است و سبب نتیجه را نمی آفریند. اما خداوند آن  را فقط برای سامان بخشی زندگی پیش از نتیجه قرار داده است.
گوینده:
 زیبا است! بنابراین من به عنوان یک انسان مامور کسب روزی وتلاش آگاهانه و هوشمندانه و با خوش رفتاری و تفکر در تجارت هستم تا به شکل گسترده تر به کسب روزی برسم. خداوند سبحان اگر بخواهد تلاشم را به موفقیت می رساند و من سرشار از روزی می گردم و اگر نخواهد آن انسان را روزی نمی دهد. دکتر، این برداشت درست است؟

تنگی روزی یک امتحان از جانب خداوند متعال:

دکتر راتب:
اما به عنوان یک مومن به خداوند اطمینان دارد. تا زمانی که تلاش کند. خداوند آن طور که من خواستم به من می بخشد بنابراین یک حکمت والا وجود دارد و مومن باید راضی به قضای خدا باشد.
گوینده:
شرط نیست که عذابی از سوی خداوند باشد و ممکن است امتحانی باشد.
دکتر راتب:
بر فرض غذا معده ی یک انسان را اذیت می کند و خداوند آن را از او می گیرد این گرفتن بنا به یک حکمت می باشد.
گوینده:
خداوند شما را خیر دهد استاد که تبیین نمودید.
دکتر راتب:

(( إن مَن عبادي من إذا أغنيته أفسدت عليه دينه ))

(( از میان بندگان من کسانی هستند که اگر او را بی نیاز کنم دینش را از او گرفته ام ))

خداوند همه چیز را می داند و بندگانی دیگر هستند که اگر آنان را فقیر نمایم دینشان را از آنان گرفته ام.
گوینده:
 و این به خواست خداوند با گسترش محور گفتگوی ما می باشد. استاد عزیز دباره ی این دیدگاه سخن می گفتیم که بی نیازی و فقر گاهی با علم و اراده ی خداوند است که دلیل تمام نیکی ها و بدی ها را برای انسان می داند. می فرماید:

﴿ وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَلَكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ ﴾

﴿ و اگر خدا روزى را بر بندگانش فراخ گرداند مسلما در زمين سر به عصيان برمى دارند ليكن آنچه را بخواهد به اندازه‏ اى [كه مصلحت است] فرو مى‏ فرستد به راستى كه او به [حال] بندگانش آگاه بيناست ﴾

[ [شورى:27] ]

 آیا این یعنی گاهی مال انسان را فاسد یا اصلاح می کند؟ 

حکمت مطلق به خیر مطلق وابسته است:

دکتر راتب:
این سوال در برخی از آثار قدسی آمده است:

(( إن من عبادي من إذا أغنيته أفسدت عليه دينه، وإن من عبادي من إذا أفقرته أفسدت عليه دينه ))

(( از میان بندگان من کسانی هستند که اگر او را بی نیاز کنم دینش را از او گرفته ام و کسانی هستند که اگر آنان را فقیر سازم دینشان را از آنان گرفته ام ))

خداوند جهانیان، حکیم، دانا، و بخشنده است و بنا به حکمتی والا می بخشد. هر چیزی که در هستی است خداوند آن را در روی زمین اراده کرده است و هر چیزی که خداوند اراده کرده اتفاق می افتد و اراده مربوط به حکمت مطلق است. چیزی که روی داده اگر روی نمی داد خداوند سرزنش می شد و حکمت مطلق مربوط به خیر مطلق است و در هستی شر مطلق وجود ندارد یعنی شر محض هرگز وجود ندارد؛ زیرا با وجود خداوند در تضاد است. در ظاهر شر وجود دارد اما در خدمت خیر است. گاهی تنگدستی انسان را از غفلت، گمراهی و غرق شدن در گناهان و نافرمانی ها می رهاند.
گوینده:
استاد، در پرونده ی مال و اموال چه چیزی از انسان خواسته شده است. اندکی پیش بیان کردید که انسان باید از راه حلال کسب روزی نماید و آن را در راه حلال صرف کند. وظایف شرعی دیگری نیز وجود دارد مانند اینکه باید زکات و خیرات بدهد.
دکتر راتب:
طبعا، زکات و خیرات یک چیز بدیهی است، زیرا فرض است اما از درآمد حلال.
گوینده:
 زکات فرض است اما صدقه بر مسلمان فرض نیست.

زکات حق فقیر است اما کار نیک دلیل تقرب شما به خدا است :

دکتر راتب:
در صدقه تقرب به خداوند وجود دارد. صدقه بسیار مهم است. در آن یک دلیل بسیار مهم وجود دارد. در حق اموالی به جز زکات وجود دارد. شما یک موسسه ساختید یا یک مدرسه ی شرعی بنا نموده اید، یک بیمارستان ساخته اید. در حق اموالی به جز زکات وجود دارد. زکات مالیات است. حداقل آن باید انفاق شود. نمی توانید با پرداخت زکات بازی کنید. این حق فقرا است. اما کار نیک باعث تقرب شما به خداوند می شود.
گوینده:
 استاد، اگر انسانی حق خداوند را با زکات ادا کند و مالش را از راه حلال به دست آورد و در راه حلال خرج کند و باقیمانده را پس انداز کند، آیا نکوهش می شود؟
دکتر راتب:
خیر، نکوهش نمی شود، اما شما وقتی مالی را می اندوزید نمی دانید بعد از آن چه خواهد شد و شاید پسری گمراه بیاید و آن را در راه معصیت خداوند به کار گیرد. من می خواهم آن را خرج کنید. من همیشه بیان می کنم. وقتی در شام بودم در خانه بیست و سه وصیت داشتم که حتی یک کدام از آن ها اجرا نشد. برادران شنونده را سفارش می کنم که اگر چیزی را در آخرت خواستید آن را در زندگی انفاق نمایید و اغلب  پس از مرگ شما انفاق نمی شود و این حقیقتی دردناک است.
من کسی را می شناسم که چهار ساختمان از خود به جا گذاشت و هر بنا چهار طبقه داشت و هر طبقه چهار واحد داشت.  و تنها بیست وپنج هزار نزد یک عالم وصیت کرده بود! پرداخت نشد، خانواده اش گفتند: ما نسبت به آن سزاوارتریم.
مهمترین چیزی چیزی که زندگی تان را در زندگی حفظ می کند، درهمی است که در زندگی تان انفاق می کنید که از انفاق هزار درهم پس از مرگتان بهتر است و اغلب در زندگی انفاق نمی شود.
گوینده:
آیا انسانی که روزی بسیار دارد و اموال فراوان دارد نشانه ی محبت و لطف خداوند به او است؟ 

اموال نشانه ی لطف خداوند به مومن نیست :

دکتر راتب:
خداوند به کسی که او را دوست دارد و دوست ندارد، اموال می بخشد. به قارون اموال بخشید درحالی که او را دوست نداشت و آن به عثمان رضی الله عنه بخشید و او با این اموال سپاهیان فراوانی را تجهیز کرد تا حدی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به گریه واداشت و فرمود: «آنچه عثمان پس از این روز انجام داد به او زیانی نرساند».
گوینده:
مومن بی نیاز اگر بتواند با خیرات و خدمت به مسلمانان به خداوند تقرب جوید، فقیر نیازمند چه کند؟
دکتر راتب:
او کارهای نیکوی دیگری دارد خداوند تمام بندگانش را دوست دارد.
گوینده:
آیا بر اساس نیتش پاداش داده می شود؟
دکتر راتب:
البته، گفته شده: نیت مومن از عملش بهتر است و نیت کافر از کارش بدتر است.
گوینده:
سبحان الله! یعنی این فقیر اگر در دل نیت خیرات کند که اگر خدا به او داد، خیرات نماید، پاداش داده می شود؟
دکتر راتب:
مثل این است که انفاق کرده باشد.
گوینده:
 استاد عزیز در مساله ی مال امروزه بسیاری از مردم از لوازم فراوان زندگی و اوضاع سخت اقتصادی می ترسند. انسان بسیار نسبت به اموالش نگران است. برخی از مردم تلاش می کنند خودشان را به روش هایی از پایبندی به شریعت برهانند. زکات باید در موارد خودش مصرف شود و مثلا آن را به فرزندانش می دهد و به دنبال یک حیله ی شرعی است، اگر درست گفته باشم. نظرتان در این باره چیست؟

حلال وحرام آشکار است :

دکتر راتب:
این قابل قبول است. مثلا مرا ببخشید با یک تکه نان زکات می دهد. آن را به فقیری می دهد که با یک قرص نان شاد می شود و سپس از او می خواهید که آن را به ده لیر به شما بفروشد. در آن صدهزار لیر وجود دارد. آیا کلاه سر خداوند می گذارید؟ کسی که خدا را می فریبد، نادان است، احمق است. کسی که زکات را در یک قرص نان قرار می دهد و آن را به فقیری می دهد و آن را با ده لیر سوری می خرد.. زکات مال شما چقدر است؟ 
خنده دار است. کی که خدا را می فریبد، بسیار نادان و احمق است.
گوینده:
 استاد، اموال حلال و حرام آشکار است. اما شبهات فراوانی وجود دارد که در این مال وارد می شود. این تاجر یا انسان مسلمان در قبال این شبهات باید چه کند؟
دکتر راتب:
 من پاسخی می دهم که پیامبر داد:

(( الحلال بيِّن ))

(( حلال واضح است ))

[ [بخاری ازنعمان بن بشير] ]

فرقی ندارد شما یک صابون بفروشید یا پارچه فروش باشید.

(( والحرام بيِّن ))

((  و حرام واضح است ))

[ [بخاری ازنعمان بن بشير] ]

(( وبينهما أمور مشتبهات، فمن اتقى الشبهات، استبرأ لدينه وعِرْضهِ ))

[ [بخاری از نعمان بن بشير] ]

گوینده:
 اگر شبهات را رها کنم از امروز کسی از من خرید نمی کند. کسی که ایمانش سست است چنین می گوید. 

بدگمانی نسبت به خدا از نشانه های ضعف ایمان است:

دکتر راتب:
 سست ایمان، خداوند می فرماید:

﴿ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ ﴾

﴿ خداست كه خود روزى بخش نيرومند استوار است ﴾

[ [ذاريات: 58] ]

چون از خداوند اطاعت کرده، خداوند به او روزی نخواهد داد؟ بزرگترین بدگمانی به خداوند. از خداوند ترسیدی، از اینکه بندگانش را آزار دهی و از اینکه به آنان خیانت کنی و اموالشان را به ناحق نگرفتی، شما با این کارها فقیر می مانید؟ این بدترین فکری است که برخی از مردم می توانند تصور کنند.
گوینده:
 این بدگمانی به خدا است.
دکتر راتب:
 البته.

﴿ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ ﴾

﴿ كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏ اند پروردگارشان به پاس ايمانشان آنان را هدايت مى ‏كند ﴾

[ [يونس: 9] ]

گوینده:
آری، به خدا.
دکتر راتب:
بسیار بسیار محال است که از او نافرمانی کنی و سود ببری و بسیار بسیار محال است از او اطاعت کنی و زیان نمایی.
گوینده:
 آری، به خدا، استاد به سئوالات شنوندگان می پردازیم. منذر بفرما: 

انفاق مال در کار نیک مانند انفاق وقت است :

شنونده:
 سلام، می خواهم با جناب دکتر صحبت کنم. دکتر محمد راتب نابلسی بارک الله فیک. چطورید؟
دکتر راتب:
 خوش آمدید.
شنونده:
خداوند به شما برکت دهد و ما را از دانش شما بهره مند سازد. دکتر سئوال من این است که اگر انسان درآمد اندکی داشته باشد و بینوا باشد و کار نیکی مانند نظافت مسجد یا سرپرستی یتیمی را به اندازه ی توان برعهده گیرد مثلا با جمع کردن پول، آیا این انفاق به شمار می رود؟ خدا خیرتان دهد.
دکتر راتب:
وقت خودش را انفاق کرده و این از ثروت هم مهمتر است و وقت دلیل کسب درآمد و نیت پاک است.
گوینده:
 تشکر از شما منذر و اینکه با ما همراه بودی.
دکتر راتب:
 یک پاسخ دقیق خواهم داد: راه های رسیدن به خالق به تعداد مخلوقات است. بسیاری از کارهای نیک بدون پول انجام می شود. مانند خیرخواهی یک انسان، نیکی به والدین و توجه به خواهران و احوالپرسی آنان.
گوینده:
استاد دقائق پایانی چه توصیه ای به شنوندگان محترم ما دارید کسانی که رزق تنگی دارند و کارهای فراوانی انجام می دهند اما درآمدشان کم است؟
دکتر راتب:
نخست اینکه ما و عموم مردم همیشه گمان می کنیم نیازهای غیرضروری و کالاهای لوکس و رفاهی مهم اند و در اینجا مفهوم فقر مشخص می شود اما خانه، خوراک، نوشیدنی و لباس اصلا مشکلی نیست ضروریات را همه دارند اما اختلاف ما بر سر کالاهای لوکس و زینتی است.
گوینده:
کسی که می خواهد روزی اش فراوان شود چه کند، چه توصیه ای می کنید؟

سفارشاتی برای گشایش روزی :

دکتر راتب:
من به برادران شنونده توصیه می کنم که این وقت شما هستید اگر تمام آن را در کسب مال صرف کنید این نهایت نادانی است. بدن شما بر شما حقی دارد. همسر و فرزند بر شما حقی دارد. حق هرکس را بدهید. اما مبادا نیازمندی های زن و فرزند را رها کنید. مثلا ماه ها است که با همسرتان ننشسته اید. وقتی خوابند به محل کار می روید و وقتی می خوابند برمی گردید. آیا ممکن است؟ آنان به جز شما چه کسی را دارند؟ شما دیگران و دیگران شما را دارند اما فرزندانتان به جز شما چه کسی را دارند؟
گوینده:
 خداوند به شما جزای خیر دهد دکتر. این برنامه را با دعا پایان می دهیم و از خداوند می خواهیم مورد قبول درگاه خویش قرار دهد.

دعا:

دکتر راتب:
دین ما را برای ما نیک بفرما که این دین عصمت ایمان ماست. و دنیای ما را نیک بگردان که ما را در آن زندگی است. و آخرتمان را نیک بدار که بازگشت ما به آن جاست. و از همه چیز در زندگی برای ما خیر قرار بده و مرگ را بر ما آسان کن ای سرور ما ای مولای ما ای پروردگار جهانیان، بار خدایا با حلال خود ما را از حرام بی نیاز کن  و با طاعت خود ما را از نافرمانی حفظ بفرما و با فضل و کرم خویش ما را از غیر خود بی نیاز بفرما. خدایا ما را از مکر خود در امان بدار و پرده پوشی ما را بکن و یاد خود را از یاد ما نبر. به ما ببخش و ما را محروم نکن و ما را گرامی دار و خوار نکن و ما را ترجیح بده و کسی را بر ما ترجیح نده و ما را خرسند ساز و از ما خرسند باش. این کشور اردن وسایر کشورهای مسلمان را کشوری آرام قرار بده و خون مسلمانان را در همه جا حفظ کن.

پایان و خداحافظی :

گوینده:
خداوند جهانیان را سپاس. خداوند به شما خیر دهد جناب علامه استاد دکتر محمد راتب نابلسی که روی آنتن با ما همراه بودید. استاد برنامه ی ما «مال زینت است» نام داشت و جناب استاد بیان کردند که انسان باید برای بدست آوردن مال کوشش کند و بی نیاز باشد. گزینه های مومنو با وجود پول بیشتر است اگر راه را بر اساس شریعت خداوند بپیماید و اگر نشد از راه حرام برای بی نیازی اقدام نکند. مال تنها چیزی است که درباره ی آن از انسان سوال می شود که از کجا بدست آورده ای و در کجا صرف کرده ای. انسان باید مال را ابزاری قرار دهد که او را به خدا برساند و به نافرمانی نکشاند.
استاد عزیز خداوند خیرتان دهد و قلبتان را با ایمان روشن بگرداند.
 سبحانك اللهم وبحمدك، نشهد أن لا إله إلا أنت، نستغفرك ونتوب إليك.
و سلام و درود بر شما 

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر